تو می روی و در دلــــم غمی جوانه می کند
دوبــــاره از خـیــال تو ترانـــــه خانه می کند
ازاین به بعــد دل مرا سکوت ســــایه می زند
ترانه های بی صــــــــدا غمــم بهــانه می کند
تو می روی به خاطره ، به جان شعرهای من
و این دل شکسته را که آشیــــــــــانه می کند؟
دلم ز یــــــــــاد می برد همه بدی هــای تو را
و مهـــــــــرتو به قلب من غمی شبانه می کند
کنون گذشته ای زمن ، ز روزهای خاطـــــره
وعشــق را سکوت توست که جـاودانه می کند