باز باران پشت شیشه قصه های ناب می ریزد
باز دلتنگی ابری پیر،
حالیا ، برخیز!
دامن پر کنیم از ساغر و از مهر
بر سر اندیشه ام
- انگار
جلوه های خواب می ریزد
چشم هامان را بشوییم از خیال و وهم
آنسوی آسمان
-شاید
کسی رفته،
- دستی یک مشت آب می ریزد...